ارقام برنج گیلانی حدود ۱۰۰ گونه است و آنها را برحسب بلندی و کوتاهی به سه دسته طبقهبندی میکنند، گروه دانه بلند که عمدتا معروف به «صدری»، گروه دانه متوسط که به «بینام» معروفاند و گروه دانه کوتاه از گونه «چمپا» هستند. با گذشت قرنها ارقام برنج دچار تغییر و تحول شد و از باقی مانده آنها دقیقا نمیتوان گفت کدام یک ارقام اولیه هستند. روند این تغییرات از دهه ۴۰ تاکنون شتاب بیشتری گرفته است. امروزه کاشت اکثر ارقام بومی که در گذشته از سطح زیر کشت بالایی برخوردار بودند کم شده و از دسته زراعت گیلانیها حذف شده و از بین رفته است.
مردم گیلان زمانی سه نوبت برنج میخورند و برخی از آنها همچنان به همین شیوه زندگی میکنند. تا چهار، پنج دهه پیش در برخی از شهرهای کوچک و روستاهای گیلان خوردن نان نشانه تنگدستی بود. اگر نانی در خطه گیلان پخته می شد، از آرد برنج بود. اصطلاح نانخور در این خطه ناسزا و توهین محسوب میشد و به عنوان نفرین به کار میرفت.میگویند با خوردن نان فقط میشود تا آستانه در خانه رفت ولی با خوردن پلو تا خراسان میتوان رفت. برنج برای گیلانیها ارزش بسیاری دارد و در فرهنگ مردم این خطه باورها، ضربالمثلها و حکایات فراوانی درباره آن وجود دارد. گفته میشود در گیلان ۴۰ گونه پلو و چلو، ۱۸ گونه آش و سوپ، ۲۲ گونه خوراک، ۹ گونه دسر و یک نوع سالاد از برنج تهیه میشود.
از مشتقات برنج نیز استفادههای بسیاری میشود. پوست زِبر آن را با گِل رُس قاطی میکنند و آن را در گِلمالی ساختمان به کار میبرند. دم کرده آن برای درمان ریزش مو تجویز میشود. برای دودی و خشک کردن برنج و ماهی آتشاش میزنند. کف طویله، در خاک گلدان و باغچهها میریزند تا گل و گیاه از یورش حلزون در امان بمانند. با سوزاندن آن حشرهها را هنگام شب از خانه میراند. پوست نرم برنج را به دامهای لاغر میدهند تا قوی شوند.
با ساقه برنج (کولوش) شیروانی خانه، انبار و طویله را میپوشانند. از آن ریسمان، آویزه و زیر دیگی میبافند. از آویزه برای نگهداری ظروف غذا، هندوانه و کدو استفاده میشود و زیردیگی را زیر ظرف برنج و خورشت داغ میگذارند. دانههای شکسته برنج را آرد میکنند و با آن چند گونه نان برنجی، فرنی، حلوا و شیرینی درست میکنند.
قدیمیترین سندی که از وجود برنج در گیلان و مازندران خبر میدهد از طبیب طبرستانی علیبن سهلبن الطبری است که زمانی دبیر مازیار بن قارن، اسپهبد طبرستان بود و بعد به خدمت معتصم بالله، خلیفه عباسی و متوکل درآمد. او در کتاب فردوسالحکمه که در سال ۲۳۶ هجری قمری نوشته شده پس از ذکر قوهی تغذیه برنج آورده است: «دیدم در طبرستان برنجی که ۴۰ سال بر آن گذشته بود». در اوایل قرن چهارم در حوادث مربوط به حاکمیت آل زیاد نیز نشانهای از برنجکاری در گیلان به دست آمده است.